ثنا نیکپی
یادداشت: این مقاله در اولین روزهای دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترمپ نوشته و نشر شده بود که در آنوقت امکان و احتمال اصلاحات در امریکا موجود بود، ولی با گذشت هشت سال، امریکا شانس اصلاحات را از دست داده است. اکنون امریکا دو راه دارد، یکی شعله ور ساختن جنگ جهانی، دوم تحمل اضمحلال تدریجی هژمونی اش در صلح. اما امریکا راه اولی را انتخاب کرده است.
پانزدهم نومبر ۲۰۱۶
تورنتو، کانادا
از بحث های تیوریکی ظهور ریالیزم نو ، ریالیزم نامتعارف و تهاجمی جورج دبلیو بوش و ریالیزم محتاطانه اوباما که بحث های بلند و دراز اند میگذریم. از پیامد های آنها که موضوع اصلی این مقاله است آغاز می کنیم.
در باره تغییرات و تغییر ناپذیری سیاست امریکا دو نظر موجود است. اولی اینست که امریکا توسط سیستم مستحکم اداره می شود، تغییرات در این کشور نا ممکن است و رییس جمهور توسط سیستم ها “استخدام” می شود و صلاحیت تغییرات را ندارد. نظر دومی بعد از انتخابات اخیر در حال قوام است که مشکلاتی در اجرای کار سنتی سیستم بوجود آمده است. یا با بیان دیگر بحران در داخل سیستم درز کرده است.
ضرورت تغییرات جدی در سیاست امریکا، به ویژه تغییرات در سیاست خارجی آن چند دهه قبل موجود بود که بارک اوباما شعار (تغییر) را در دوره اول انتخابش به پست ریاست جمهوری امریکا پیشکش کرد. گرچه اداره اوباما تلاش کرد تغییراتی در سیاست خارجی از جمله روابطش با ایران را تغییر دهد اما حلقات شکل دهنده و جلودهنده قدرت و اداره اقتصاد امریکا نتوانستند به درک این ضرورت دست یابند. آنها (تغییر) را در تغییرات اجباری جهان جستجو کردند. تلاش کردند بحران همه گیر جامعه امریکا و حتی غرب را از راه تغییرات جغرافیا و واژگونی های کشور های شرق و آسیایی حل کنند. در نتیجه با مقاومت روبرو شدند و بحران داخلی شان عمیق تر و شکننده تر شد.
عواملی که کشور های غربی و پیشاهنگ آن امریکا را به بحران هدایت کرد، از جالب ترین موضوعات سیاست جهانی است که باید بررسی شود. گرچه عوامل و فاکتور های که سیستم های “شکست ناپذیر” جهانی را متوجه نقص و کمبودی و زشتی هایش کنند، زیاد است و به تجسس دیرمدت از جانب نهاد ها و انستیتوت های پژوهشی باید انجام شود. رویهمرفته عوامل شناخته شده آنرا در زیر معرفی می کنم.
عامل اول: امریکا دیگر نمی تواند جهان را با قوای نظامی کنترول کند. بروز قدرت های اقتصادی و نظامی جدید مانند روسیه، هندوستان، ایران، چین زمینه های یکه تازی امریکا را محدود کرده است. بطور مثال ادامه جنگ در افغانستان به نفع هند، روسیه و چین نیست، جنگ سوریه با حمایت مسلحانه روسیه از حکومت بشار اسد مواجه شد، پروژه داعش و فروش نفت عراق به ترکیه، توسط روسیه جلوگیری شد، در عراق داعش بالاتر از رسالتش عمل می کند، حکومت دست نشانده در افغانستان نمی تواند دوام کند و ده ها مشکل دیگر که محصول سیاست نادرست امریکا میباشد.
عامل دوم: امریکا نمی تواند با ارزش های خود افتخار داشته باشد و آنها را مورد پذیرش کشور های جهان بداند. موجودیت کشور های بزرگ با ارزش های انسانی تر از امریکا که بدون توسل به جنگ، خشونت، نفرت و تصادمات تمدنی و فرهنگی عمل می کنند. این روش شیوه قهرآمیز غربی-امریکایی را با بدیل صلح آمیز و انسانی رو در رو کرده است که دومی برنده و اولی بازنده است.
عامل سوم: اتباع امریکا در کشور های دیگر با تحقیر ، تهدید و ترور مواجه می شوند و نمی توانند بنام ملت شان افتخار کنند. سیاست دو رویی و چند پهلو و دسیسه آمیز امریکا در کشور های فقیر و کوچک موجب تخریب ارزش های مادی و معنوی شده است. تنها “بهار عربی” که مفهوم واقعی اش زمستان عربی است، 800 ملیارد دالر خساره مالی را به کشور های شرق میانه وارد کرده است.
عامل چهارم: امریکا بحران اقتصادی و قرضداری های کمر شکن دارد که قرار محاسبه منابع معتبر در سال 2013 بالغ به 16،43 تریلیون شده بود. جالب اینکه بخشی از این قرضداری مربوط به کشور های رقیب امریکا است. به گونه مثال: قرار محاسبه فوق امریکا مبلغ 1،26 تریلیارد دالر از چین و 162،9 میلیارد دالر از روسیه قرضدار است.
عامل پنجم: خصومت با چین، روسیه و جهان اسلام، ممالک شرقی و آسیایی امریکا را در اذهان عامه این کشور ها منفور کرده و از امریکا چهره دشمن را تصویر کرده است.
عامل ششم: سیاست تغییر رژیم که در افغانستان، عراق، لیبیا عملی شد و در سوریه با مقاومت روسیه روبرو گردید، امریکا ادعا داشت که رژیم های دیکتاتور را از بین می برد بجای آن آزادی و دموکراسی را برقرار می کند. برعکس امریکا گروه های اوباش و بنیادگرا را به قدرت آورد که فقط قابلیت جنگ و تخریب را دارند و نمی توانند نظم، ثبات و سازندگی را بوجود بیاورند. دو رویی و سیاست های دو پهلو و چند پهلوی امریکا در کشور های که سیاست تغییر رژیم عملی شد، امریکا را کشور عاری از ارزش های انسانی معرفی کرده و باعث تحریک نفرت مردم شده است.
Downloadقتل زمامداران برحال کشور های مستقل و سپردن قدرت به افراطیون دینی و افرادیکه استعداد و قابلیت اداره کشور را ندارند.
از راست: جسد معمرالقذافی رییس جمهور لیبیا توسط اوباشان تحت الحمایه امریکا که رسانه های غرب آنها را انقلابیون می گفتند، جسد صدام حسین رییس جمهور عراق که توسط رژیم دست نشانده امریکا اعدام شد، و داکتر نجیب الله رییس جمهور افغانستان که دفتر ملل متحد ملل متحد پناهنده بود، توسط طالبان اعدام و به جاده شهر آویزان شد.)
عامل هفتم: حمایت دایمی از بنیادگرایی دینی و افراطیون تخریب گر و پامال نمودن حاکمیت ملی با گماشتن دست نشانده های بی کفایت، مفسد و منفور و جلوگیری از ایجاد انسجام، دولت و استقرار صلح و ثبات در این کشورها نیت امریکا و مافیای جهانی را برای تخریب و نابودی کشور های قربانی شده برملا کرد. مردمان این کشورها امید شان را از امریکا کندند و از همکاری شان با حکومت های دست نشانده دست میکشند. استفاده ابزاری از دین بخاطر سرکوب عناصر ملی و عقب زدن جامعه بطور دایمی، مردم کشور های “تحت الحمایه” امریکا و غرب را به ستوه آورده است که ابزار دینی ارزشش را از دست داده است. این کار امریکا، عناصر آگاه و ملی کشور ها را مجبور به مقاومت ملی کرده است که آنها بخاطر ارتقای آگاهی ملی و بیداری مردم شان دست بکار شده اند و با استفاده وسیع از فعالیت های مدنی، رسانه یی و فرهنگی در حراست فرهنگ شان از نابودگری ها کار می کنند. حالا همه میدانند ، در کشوری که پای امریکا گذاشته شود، بنیادگرایی، عقبگردی و ظلمتگرایی و افراطگرای دینی تقویت میگردد و نقش عناصر آگاه و تخصصی از بین می رود.
عامل هشتم: استفاده ابزاری از نهاد های جهانی: امریکا از حقوق بشر، سازمان های جهانی مانند ملل متحد و جایزه صلح نوبل، سلیب سرخ و بازی های المپیک به نفع کشور خود و غرب استفاده ناروا می کند. هر جنایتی که از طرف گماشته ها و تروریستهای ساخته امریکا انجام شود، امریکا و غرب یا خاموشی اختیار می کنند یا جنایت آنها را موجه نشان میدهند. هرگاه خطای از جانب مخالفان غرب و امریکا سر بزند، رسانه های انحصاری وابسته به غرب از کاه کوه می سازند و تبلیغات غلو آمیز را راه اندازی می کنند.
عامل نهم: فاصله زیاد میان سرمایه داران بزرگ و عمیق شدن فقر امریکا را دستخوش تضاد های طبقاتی کرده است. نابرابری افراطی یکی از مشکلات عمده کشور های غربی است. بخش انگیسی سایت بی بی سی ارقامی را از قول “آکسفام” در این مورد نشر کرده است که آنرا در اینجا نقل می کنم:
“To be clear, Oxfam’s claim today that by 2016 the richest 1% could own as much or the same as the bottom 99% is not wildly implausible.
Credit Suisse’s Global Wealth Report for 2014 showed that the 0.7% of the world’s people with assets more than $1m controlled 44% of all the world’s wealth.
And recent influential research by Emmanuel Saez and Gabriel Zucman, of the University of California, Berkeley and the LSE respectively, shows that America’s top 0.1% – or 160,000 families who are worth $73m each on average – hold more than a fifth of all US wealth, the same proportion as the bottom 90% of America’s people.”(1)
یکی از تصادمات طبقاتی در جامعه امریکا جنبش ا”شغال وال استریت” بود. جنبش اعتراضی که در 17 سپتامبر سال 2011 در پارک زاکوتی، واقع در شهر نیویورک آغاز شد. وال استریت منطقه مالی و محل معاملات بزرگ پولی جهانی است که جنبش اشغال علیه نابرابری های اجتماعی و اقتصادی از همین جا شروع شد و الهام بخش جنبش های اعتراضی در سراسر جهان گردید. این جنبش ظاهرا سرکوب گردید ولی علت و عوامل آن همچنان پابرجاست.
نابرابری افراطی در جهان نه تنها در امریکا، بلکه به شکل وحشتناکی سراسر دنیا را فراگرفته است. تا زمانی که سرمایه های هنگفت برای جنگ و تخریب به مصرف برسند، مردمان جهان همچنان در فقر و تفاوت و نفرت با یکدیگر شان زندگی خواهند کرد.
عامل دهم: مشکلات داخلی مانند، شدت تبعیض میان سیاه و سفید، ارتقا سطح جرایم و موجودیت سازمان های جرمی و جرایم سازمان یافته و مافیا. سرکوب افراد مسلح ، تصادمات میان پولیس و سیاه پوستان و کشتن افراد سیاه پوست توسط پولیس امریکا کاریست که همواره ادامه دارد.
عامل یازدهم: تخریب بنا های تاریخی و تمدنی توسط طالبان داعش و بمباران قوای ناتو تاریخ بشر را مغشوش می سازد. بطور مثال تخریب پیکره های بودای بامیان توسط طالبان، امحای آثار تاریخی شهر نمرود عراق توسط داعش، تخریب موزیم شهر موصل عراق که آثار تاریخی قرن نهم قبل از میلاد در آنجا نکهداری می شد. این ویرانگری ها به هر شکلی که باشد با پلان های دور مدت امریکا و سیاست این کشور در خاور میانه و کشورهای شرقی در کل بستگی دارد. زیرا در عقب اکثر جنگ های منطقوی امریکا قرار دارد. تداوم این جنگ ها و دخیل بودن دست امریکا در این جنگ های تبهکن ذهنیت مردمان جهان در مورد این کشور را تغییر میدهد.
امحای آثار تمدنی در شهر نمرود عراق توسط داعش در 2014
تخریب پیکره های بودا در بامیان افغانستان توسط طالبان در مارچ 2001
” برنامه “دولت جهانی” یا دیکتاتوری جهانی مانند ماشینی عمل می کند که صد ها سال قبل پروگرام شده است. گرداننده های این ماشین وقتی وادار به تجدید نظر موقتی می شوند که مقاومت جدی مردم کار این ماشین غول را به خطر روبرو کند. در غیر آن حرکت ماشین مهمتر از زندگی انسان ها، سرنوشت اقوام و ملت ها و میراث فرهنگی و تمدنی آنها به پیش حرکت می کند و همه دستاورد های گذشته انسان را یکسره نابود می کند. تخریب بزرگترین شهکار تاریخ، مجسمه های بودای بامیان توسط طالبان در مارچ 2001 و تخریب آثار ناب تاریخی شهر نمرود عراق توسط داعش نیت و برنامه تخریبگر ایجادگران این مخلوقات وحشی را نشان میدهد، تا آثار تمدنی جهان را نابود کنند و بجای آن اصول مافیایی خود شان را جابجا نمایند. مافیای جهانی که با ایجاد القاعده، طالب، داعش و سیه ترین گروه های خون آشام وحشیترین عمل ویرانگری را در پیش گرفته است، به تدریج با عکس العمل قربانیان برنامه های نابودگر شان روبرو می شوند.”(2)
تخریب آثار با ارزش تاریخی در موزیم شهر موصل عراق توسط افراد داعش
عامل دوازدهم: مداخله به اسرار فردی اتباع کشور های خارجی: از دیگر کشور ها میگذریم تنها در افغانستان “اسناد نشر شده در “ویکی لیکس” ثابت ساخت که ۲۱ میلیارد و ۹۸ میلیون مورد، صحبت تلفونی شهروندان افغانستان مورد شنود کارمندان استخبارات امریکا قرار گرفته است. ضرورت به تشریح نیست که ادعا گر آزادی و دموکراسی خود اخلاق و قانون را در افغانستان به شکل وحشتناک و به پیمانه وسیع لگدمال کرده است.”(3)
آیا این کار وقار و حیثیت امریکا را در احترام به حقوق اساسی مردم، زیر سوال نمی برد؟ روشن است که نه تنها مردمان کشور های جهان، بل شهروندان امریکا نیز از این کار دولت امریکا ناراض اند.
عوامل ذکر شده در فوق و ده ها عامل دیگر که پلان دور مدت امریکا بود در سال 2001 از طرف جورج بوش بطور آشکار و تهاجمی آغاز شد و در دو دوره ریاست جمهوری بارک اوباما با تغییرات جزیی دوام داشت و با پیروزی هیلاری کلینتون دوام میکرد.
اما دونالد ترامپ از این روند انتقاد می کند و در قصد تغییرات آن است. شاید ترامپ از تغییرات صرف نظر کند و یا شاید هم از بخشی از این عامل استفاده شدید تر کند. اما تا حال این کار را نکرده است. از آنجاییکه رسانه های انحصاری هنوز با شیوه سابق کار می کنند و از سیستم موجود دفاع می کنند، درک ذهنیت عامه جهان را به تردد و شک مواجه کرده است. در حالیکه در گذشته ها بعد از انتخابات، رسانه ها بطور سیستماتیک در خدمت رییس جمهور منتخب قرار میگرفت و در تاریخ معاصر امریکا بار اول است که رییس جمهور منتخب امریکا با این مشکل روبرو می شود. این حقیقت یکی از علایم بروز مشکل در داخل سیستم تغییر ناپذیر امریکا و غرب میباشد.
دو راه حل برامد از مشکلات وجود دارد.
راه اول ادامه شیوه سابق استفاده از زور و قوای نظامی و جنگ تا جنگ های منطقوی و جهانی که با پیروزی هیلاری کلینتون میسر بود و راه دوم اصلاحاتی که شامل عقب نشینی در بعضی موارد و تشدید نمودن سیاست قبلی که در وعده های انتخاباتی دونالد ترامپ دیده می شود.
دونالد ترامپ در سیاست اقتصادی اش در نظر دارد که بار گران مصارف نظامی کشور را از طریق منتفی کردن مصارف جنگ در کشور های خارج سبک تر سازد که در این پلان اوکراین و سوریه در خط اول قرار دارد. این پیام می رساند که امریکا از هوس و جاه طلبی جهان گشای اش گامی را به عقب خواهد گذاشت. تقلیل یا قطع مصارف جنگی در سوریه و اوکراین آغازی برای تغییر سیاست امریکا در سطح جهانی خواهد بود.
موضوع بسیار مهمی که ترامپ با آن تاکید دارد، تقسیم مصارف سازمان نظامی ناتو بالای کشور های عضو می باشد. چیزی که برای کشور های اروپایی غیر قابل درک خواهد بود. طبق آمار نشر شده در رسانه ها سال گذشته امریکا 72 در صد مصارف نظامی ناتو را پرداخته است. در حالیکه سهمگیری امریکا در پرداخت مصارف ناتو طبق معمول به 70 در صد میرسد. روشن است که کاهش مصارف ناتو تاثیر امریکا بالای فعالیت ناتو را کمتر می سازد. همچنان فعالیت های بزرگ نظامی ناتو را محدود می کند. در صورتیکه این نیت که هنوز در حرف است عملی شود، علامه تغییر سیاست جهانی امریکا خواهد بود. همچنان اکثر کشور های اروپایی مانند یونان و هسپانیا و کشور های تازه وارد در ناتو که اقتصاد شان با کمک های ناتو وابسته است، نمی توانند موجودیت شان در عضویت ناتو را حفظ کنند. مانند کشور های بالتیک در همسایه گی روسیه. وضع کشور های که عضو ناتو نیستند ولی اقتصاد شان وابسته به کمک های نقدی امریکا استوار است، با مشکلات جدی و تغییر سیستم اقتصادی مواجه خواهند شد مانند پاکستان و افغانستان.
موضوع دیگری که در اولویت های دونالد ترامپ قرار دارد عبارت از “گریز از حل بحران با شیوه های نظامی و حل آن از راه های اقتصادی” می باشد. اداره اوباما که هیلاری کلینتون در صورت پیروزی در انتخابات ادامه دهنده آن بود، مناسبات امریکا با جهان را تیره کرده و امریکا را در آستانه جنگ سوم جهانی قرار داده است. ترامپ این تغییرات را از راه برقراری روابط با روسیه آغاز می کند. روشن است که ایجاد روابط با روسیه خشمگین و نیرومند بدون عقب نشینی ممکن نیست. امریکا باید راه تواضع، گذشت و انعطاف را در پیش گیرد تا با این هدف برسد. پس در صورت اجرای این هدف امریکا در سیاست خارجی اش تغییرات را می پذیرد.
در چهار چوب تغییرات سیاست داخلی یکی هم “انتقال تولیدات امریکا از خارج به داخل کشورمی باشد.”
ظهور دونالد ترامپ: هر متفکری میداند که جهان ما از طرف دست های اداره می شود که موجودیت آن در عملکرد کشور ها و گروهی از کشور ها، تاثیرات این دست ها سازمانهای بزرگ جهانی مانند ملل متحد، ابزاری ساختن ادیان و تصادم تمدن ها و برخورد غیر عادلانه با نژاد ها، اقوام و ادیان، ادامه نسل کشی ها و تمرکز اقتصاد جهان بدست افراد محدود و آیدیولوژی سازی برای دوام این پروسه ها نشان میدهد که در عقب دولت ها و قدرت های جهانی نهاد های وجود دارند که این همه مسایل پیچیده را رهبری می کند. تا قبل از یازدهم سپتمبر 2001 این نهاد ها به شکل نا محسوس فعالیت داشتند، اما بعد از حمله “تروریستی” بر عمارت تجارت جهانی در نیویارک امریکا، شیوه کار مافیای جهانی علنی تر شد. همانطوریکه خلافت اسلامی جهان را به دو بخش “دارلاسلام” و دارالحرب تقسیم .کرده بودند که باید بتدریج دارالحرب فتح می شدند و به قلمرو دارلاسلام ملحق می گردیدند. به همین شیوه بعد از یازدهم سپتمبر و به قدرت آمدن جورج دبلیو بوش جهان به دو بخش “دارالترور” و “دارالدموکراسی” تقسیم شد. تفاوت در آن بود که در زمان اسلام کشور های دارالحرب بعد از فتح از مزایای ارزش های اسلامی بهره مند می شدند. اما در تقسیمبندی جدید کشور های “دارلترور” بعد از سرنگونی رژیم های شان حق ندارند که از ارزش های دموکراسی استفاده کنند. این کشورها باید در خونریزی و جنگ دایمی غرق می شوند و همه ارزش های مادی و معنوی آنها نابود گردند.
بعد از پیوستن فرانسه در زمان به قدرت رسیدن نیکلای سر کوزی حلقه توسل مافیای جهانی در امریکا و اروپا تکمیل شد و جهان دستخوش تغییرات منفی گردید و مافیای جهانی بخاطر گرفتن و حفظ قدرت در کشور های غربی از راه دسیسه، ترور و انداختن نفاق و نفرت کار گرفتند. بجای وعده های خوب انتخاباتی در کار سازنده برای رسیدن به قدرت، از انداختن ترس، وحشت و ترور کار گرفته می شد. این شیوه های مافیای جهانی آنقدر موفقانه پیش می رفت که کار و موجودیت مافیا را در چهارچوب نهاد های جهانی از جمله “جامعه جهانی” علنی ساخت. مافیای جهانی که اداره جهان را بدست داشتند، خود شان را مربوط به کشوری نمی دانستند که در حقیقت انترناسیونالیزم مافیایی مربوط به راستگرایان را ایجاد کرده بودند. فعالیت علنی انترناسیونالیزم مافیایی در سه دهه، بخشی از بودجه کشور ها را مصرف اهداف مافیایی شان کردند که به تدریج موجب نارضاییتی شهروندان کشور های بزرگ می شد. قوی ترین شکل انترناسیونالیزم راستگرایان در امریکا ظاهر شد که مشکلات و تضاد های داخلی جامعه را تشدید نمود. رهبران امریکا مردمان شرق، عرب ها و مسلمانان را در چهره تروریست تصویر میکردند و ملت امریکا که متشکل از سیاه و سفید، مسلمان و عیسوی بودند از این تبلیغات متاثر بودند. چطور می توان دو دشمن در زیر یک بیرق زندگی کنند. مافیای قدرت و اقتصاد برای استفاده از ابزار نفرت و ترور، جامعه خود شان را غرق نفرت ساختند. در حالیکه یک دهه حکومت یک سیاه پوست بر زخم های سفید پوستان امریکا نمک می پاشید، ناسیونالیزم امریکایی بر خلاف انترناسیونالیزم مافیایی شکل می گرفت. ظهور دونالد ترمپ نیز در امواج خروشان این ناسیونالیزم آماده شد. ترامپ و حلقه رهبری اش در عمق این تضاد ها قرار داشت، در حالیکه هیلاری کلینتون و طرفداران دموکرات و جمهوریخواهان ناراض در تخیلات بلند پروازانه انترناسیونالیزم مافیایی شان قرار داشتند. انترناسیونالیزمی که بیشتر جنبه آیدیولوژیک داشت، تا ملی و مردمی. یکی از علت های از همپاشی روسیه نیز همین انترناسیونالیزم گرایی و وابسته گی های آیدولوژیک رهبران آن بود که بر مسایل ملی کشور سایه افگنده بود و اقتصاد کشور نیز برای آیدیولوژی به مصرف می رسید. وضع کنونی امریکا نیز به نحوی به وضع سیاسی و اقتصادی دهه هشتاد قرن پار اتحاد شوروی قرار دارد. تفاوت آن در آنست که ترامپ شخصیت ملی (ناسیونالیست)است و گرباچف شخصیت ملی برای روسیه نبود و از وضع پیش آمده برای از همپاشی شوروی استفاده کرد.
دونالد ترامپ در باره افغانستان:
هر دو نامزد ریاست جمهوری امریکا کلینتون و ترامپ در مبارزات انتخاباتی شان از افغانستان نام نبردند، تحلیلگران معتقدند که درموضوع افغانستان برای هردو چیزی مثبت وجود ندارد، اشتباهات امریکایی ها در افغانستان مربوط هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات است. زیرا جورج بوش جمهوریخواه به افغاستان داخل جنگ شد و بارک اوبامای دموکرات آنرا ادامه داد. پس دانستن نظر ترامپ در باره مسئله افغانستان با ابهامات توأم است.
دو فرضیه ضد و نقیض در این مورد وجود دارد. اول اینکه دونالد ترامپ با مصارف امریکا در کشور های دیگر موافق نیست. حتی به این نظر است که کشور های که عساکر امریکا از آنها دفاع می کنند، باید به دولت امریکا پول بپردازند. ولی افغانستان نه تنها پول پرداخته نمی تواند، بلکه امریکا در رفع احتیاجات داخلی افغانستان نیز پول می پردازد که برای ترامپ غیر قابل تحمل باید باشد. از این دید ترامپ مخالف جنگ امریکا در افغانستان است.
فرضیه دوم، گفته شده است که ترامپ تمایل بیشتر به انگلستان دارد، انگلستان طرفدار ادامه جنگ در افغانستان است. ترامپ که از مادر سکاتلندی تولد شده، به انگلستان علاقه دارد، گرچه بعضی از سیاستمداران انگلیس با دونالد ترامپ مخالفت جدی دارند.
عامل دیگری که در تصمیم گیری ترامپ تاثیر خواهد داشت، رابطه وی با روسیه میباشد، زمانیکه ترامپ و پوتین با هم ملاقات کنند و در مسایل جاری مورد علاقه شان در جهان به فیصله ای برسند، سوریه، افغانستان و اوکراین موضوع حتمی گفتگوی آنها خواهد بود.
دونالد ترامپ در باره افغانستان بسیار کم اظهار نظر کرده است. او در پاسخ به پرسشش خبرنگار “فاکس” گفته بود که ” نیروهای امریکایی را از افغانستان بیرون خواهد کرد زیرا به گفتۀ وی طالبان از پاکستان به افغانستان می آیند.”
“او همچنان در ۱۳ مارچ ۲۰۱۲ افغانستان را یک “فاجعۀ کامل” خوانده و با انتقاد از رهبران سیاسی ایالات متحده باز هم تاکید کرد که هزینۀ تمویل جنگ در افغانستان باید صرف بازسازی و نوسازی مکاتب، شاهراه ها و سایر زیربناها در ایالات متحده شود.”
دونالد ترامپ به تاریخ ۱۱ جنوری ۲۰۱۳ در صفحۀ تویتر خود نوشت “بیایید از افغانستان بیرون شویم. سربازان ما توسط افغانهایی کشته می شوند که ما خود آنان را آموزش می دهیم. ما پول خود را در آنجا ضایع می کنیم. بی معناست! ایالات متحده امریکا را بازسازی کنیم.”
آسان نیست با چند جمله کوتاه، نظر کامل و نیت دونالد ترامپ در باره افغانستان را پیشبینی کرد. شاید در مراسم تخت نشینی و اعلان کانسپتیِ سیاست خارجی رییس جمهور منتخب امریکا بتوانیم پلان وی در باره کشور ما افغانستان را بدانیم.
یاددشت: طوریکه در بالا ذکر شد، تغییر سیاست امریکا در مواردی بشکل عقب نشینی و در مواردی هم تهاجمی خواهد بود. رویهمرفته امریکا ضرر های فعالیت های تهاجمی و مداخلات زیانبارش در امور کشور های جهان را درک کرده است، ظهور قدرت های جدید با اقتصاد قوی، ضعف و بحران های اقتصادی در امریکا و جهان غرب و مقاومت مردم جهان، امریکا و غرب را مجبور ساخته است که در مورد سیاست های مداخله گرانه و تخریبگر شان فکر کنند. وضع کنونی جهان می رساند که دوره تطبیق آیدیولوژی، جهانی ساختن با اجبار و تهدید و تخریب و ادامه کار انترناسیونالیزم راستگرایی با مقاومت جدی روبرو شده است که به تغییرات نیاز دارد.
حاکمیت راستگرایان افراطی در امریکا و کشور های بزرگ غربی و جهانی ساختن آیدیولوژی راستگرایی با چالش جدی روبرو است که منبعد در چهارچوب ملی و کشوری تبارز خواهد کرد. راستگرایانی که مصروف تسخیر جهان بودند، مدتی مصروف قناعت و رضائیت مردمان خود شان “راستگرایی” خواهند کرد. با ادامه افراطگرایی، پایه های راستگرایی متزلزل شده و شرایط برای تغییرات بعدی آماده خواهد شد.
ماخذ:
- ثنا نیکپی، تخلف از قانون اساسی افغانستان، تارنمای فراسو، المان، 15 جولای، 2016
مواد کمکی و منابع:
1. ثنا نیکپی، وحدت ملی تنها درغیر متمرکز سازی نظام سیاسی و تقسیم قدرت میسر است و بس، کابل پرس، ناروی، 18 نوامبر 2012
http://kabulpress.org/my/spip.php?article133194
ثنا نیکپی، افغانستان به چه نوع قانون اساسی ضرورت دارد، 2 20 ش 131 زرنگار، تورنتو، کانادا، اول اگست 2002
کابل پرس،28 دسمبر 2008 http://kabulpress.org/my/spip.php?article2744
2. لویه جرگه عنعنوی، تقلب بزرگ دیگر، کابل پرس، 21 نومبر 2011، ناروی
http://kabulpress.org/my/spip.php?article88483
3. ثنا نیکپی، شکنندگی دولت وحدت ملی، کابل پرس، 20 جولای ب2014، ناروی
http://kabulpress.org/my/spip.php?article208303
4. فرمان دکتور محمد اشرف غنی احمدزی رئیس جمهوری اسلامی افغانستان در مورد تقرر نماینده فوق العاده رئیس جمهوری در امور اصلاحات و حکومتداری خوب، 7 میزان 1393، کابل
5. ثنا نیکپی، خلای حقوقی قانون اساسی در بخش شوراهای محلی، کابل پرس، ناروی، 12 فبروری، 2015
http://kabulpress.org/my/spip.php?article226146
6. ثنا نیکپی، شیوه های اداره “دولت جهانی” در افغانستان، سایت افغانستان آزاد، نومبر 2009، تورنتو، کانادا
http://afgazad.com/…/111609-Dr-Sanaa-Nikpay-Dawlate-Jahaani…
http://afgazad.com/…/111709-Dr-S-Nikpay-Dawlati-Jahaani-2.p…
http://afgazad.com/…/111809-Dr-S-Nikpay-Dawlati-Jahaani-3-E…
7. ثنا نیکپی، مروری بر مسموم کردن دختران مکتب در افغانستان، کابل پرس، ناروی، 12 جون 2012
http://kabulpress.org/my/spip.php?article109503
8. ثنا نیکپی، حامد کرزی با پارلمان افغانستان اعلان جنگ کرد، کابل پرس، ناروی، 16 سرطان، 1390
http://www.hazarapeople.com/fa/?p=7265
ثنا نیکپی، حامد کرزی با قانون اساسی افغانستان بازی می کند، کابل پرس، ناروی، 30جون 2011
http://www.kabulmobile.com/spip.php?article52524
ثنا نیکپی، مکثی بر مهمترین نکات حیات سیاسی افغانستان، کابل پرس ، ناروی، 19 جون 2011
http://kabulpress.org/my/spip.php?article70123
ثنا نیکپی، حامد کرزی یک بار دیگر مرتکب تخلف از مواد قانون اساسی شد، کابل پرس، ناروی، 21 جولای 2011
http://kabulpress.org/my/spip.php?article74193
1. صفحه انگلیسی سایت بی بی سی، 19 جنوری 2015.
http://www.bbc.com/news/business-30875633
2. ثنا نیکپی، جلوگیری از روند دولت سازی، تلاش برای استقرار دسپتیزم دینی در افغانستان و مقاومت ملی و بین المللی در مقابله با آن، کابل پرس، 25 جولای 2015.
http://www.kabulpress.org/article239833.html
http://farasu.net/?p=129
9. ثنا نیکپی، گفتگو های لندن مخالف منافع ملی و تخلف از نزاکت های دپلوماتیک است، وبلاگ “مشعل آزادی”، تورمتو، حمل 1390 http://www.mashaleazadi.blogfa.com/post-46.aspx
10. ثنا نیکپی، در قتل های اخیر حکومت افغانستان دست دارد، وبلاگ “مشعل آزادی”، تورنتو، هفتم جون، 2011
http://www.mashaleazadi.blogfa.com/
11. افغانستان جهان را تهدید می کند و جهان افغانستان را نابود می کند، ص 22 ش 99 اندیشه نو، اول اپریل 2001، تورنتو.
12. از سایت خبرنامه نوا، www.nawanews.co.uk/news_pak-afghan
13. پیکار پامیر، نقش پاکستان در ترژیدی خونین افغانستان، ص 40، تورنتو، کانادا
14. ثنا نیکپی، انتقال جنگ از جنوب به شمال افغانستان، کابل پرس، 18 می، 2011، ناروی
http://kabulpress.org/my/spip.php?article66411
15. پیکار پامیر، نقش پاکستان در ترژیدی خونین افغانستان، ص 40، تورنتو، کانادا
16. مقالات نزدیک با این مقاله را در لینک ذیل بخوانید:
http://kabulpress.org/my/spip.php?auteur409
http://www.kabulmobile.com/spip.php?auteur409
1 دیدگاه
https://farasu.net/%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%87%D9%85%D9%87-%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D8%8C-%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7/